یادداشت / علی اصغر جعفری عرصهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مهمترین زمینههایی بودند که ولایت فقیه را به محک تجربه کشاندند و حقانیت آن را برای همگان آشکار کردند. در این سالها هدایت الهی امام خمینی(ره) و پیوند اصیل بین امام و امت بود که کشور را از گردنههایی سخت عبور داد. شاید اولین بار که نظریه مترقی ولایت فقیه در مباحث کتاب «کشف الاسرار» و در پاسخ به شبهات کتاب «اسرار هزار ساله» توسط حضرت امام خمینی(ره) مطرح شد، هیچ کس تصوری از ظهور عملی آن نداشت. با گذشت زمان و نضج و نمو حرکت انقلابی مردم ایران به رهبری امام راحل عظیمالشان، کم کم آنچه در طول قرنها توسط فقهای بزرگی همچون علامه محقق کرکی، شیخ مفید،علامه حلی، محقق اردبیلی، فیض کاشانی، وحید بهبهانی، کاشف الغطا، محقق نراقی، علامه محمد حسن نجفی، شریف اصفهانی، شیخ انصاری، علامه بحرالعلوم، محقق نائینی، محقق خراسانی، عبدالحسین لاری و... به اشکال و ادبیاتی متفاوت شرح و تفسیر شده بود در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی توسط امام خمینی (ره) مطرح میشد و صورتی واضح برای مردم ایران و جهان پیدا میکرد، تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی و رای مردم به قانون اساسی که ولایت فقیه را به عنوان مهمترین اصل و مبنای ساختار سیاسی جدید ایران مطرح کرده بود، این ادارک به حد اعلای خود رسید و فصل جدید و بینظیری در تاریخ پر افتخار اسلام و تشیع گشوده شد. عرصهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مهمترین زمینههایی بودند که ولایت فقیه را به محک تجربه کشاندند و حقانیت آن را برای همگان آشکار کردند. در این سالها هدایت الهی امام خمینی(ره) و پیوند اصیل بین امام و امت بود که کشور را از گردنههایی سخت عبور داد. این پیوند آنچنان ناگسستنی مینمود که با رحلت امام عزیز حیرت و بُهتی غریب مردم را در خود فرو برد، گویا مردم باور نداشتند که فرشتهی مرگ نیز همچون آنها شوق دیدار این عارف الهی را دارد، اما در کمال عجز و حیرت در بدرقهی این پیر فرزانه تا خانهی ابدی بزرگترین تشییع جنازهی تاریخ را رقم زدند. گرچه این ناباوری از هجرت امام و غم عظیم در تودههای مردم قابل درک بود، اما مگر میشود مردی چنین دوراندیش سالکان طریقی را که خود گشوده است به حال خویش رها کند؟ اینجا بود که باز هم نظام ولایت فقیه تعالی و همهجانبهنگری خود و بنیانگذارش را در معرض تماشای جهانیان گذاشت، وقتی خبر انتخاب حضرت امام خامنهای عزیز به زعامت ملت ایران و امت اسلام به گوشها رسید، گویا بار دیگر امام خمینی(ره) تجلی یافته، گویا دوباره انقلاب شده و روحی تازه به کالبدهای غمگین و بیجان مردم دمیده، با این تفاوت که آن غم، غم اسارت طاغوت و درد دین بود، و این داغ، فقدان مردی که آنها را از این اسارت رها کرده و دین را احیاء کرده است. حالا در سی و سه سالگی رهبری داهیانه امام خامنهای(مدظله العالی) و با نظر به همهی وقایع و بحرانهای فراوان، پیچیده و چند وجهی که ملت ایران و جهان اسلام تحت زعامت و رهبری حکیمانه معظم له از سر گذارنده است، بیش از هر زمانی به شکرانهی این نعمت الهی سر بر آستان ربوبی میساییم و به محضرش عرض میکنیم: لَكَ الْحَمْدُ عَلى هنيءِ عَطائِكَ، وَ مَحْمُودِ بَلائِكَ وَ جَليلِ آلائكَ (تو را ستایش بر گوارای عطایت و آزمایش ستودهات و نعمتهای بزرگت).