به گزارش شبکه خبری ایرانیان به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری، چهاردهمین نشست تحلیلی برنامه «سینما؛ گفتمان فرهنگی» با موضوع «سینما و دیپلماسی فرهنگی » با حضور: دکتر ابراهیم فیاض نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران محمدرضا شرفالدین تهیه کننده سینما، امیررضا مافی منتقد سینما، امیر اسفندیاری کارشناس سینمای بینالملل، سیدمحمد حسینی و یزدان عشیری از منتقدان و کارشناسان سینما در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.
دکتر ابراهیم فیاض عنوان کرد: ما در تحلیل مقولههای درونی و بیرونی سینما هیچ تعبیری به اسم قدرت نداریم و این امر منجر به تقسیم بندی ادوار به مخملباف اول و دوم شده است. به طور کلی عدم وجود قدرت، سینما را به دو دوره رسانده است ولی قدرت و عملکرد علوم انسانی تا حدی است که منجر به ساخت غرب شده و در تحلیل مسائل مختلف به نحوی سیاست گذاری میکنند که اجازه نفس کشیدن را از همه گرفته است و در شرایطی که به ظاهر شعار آن آزادی است، اما به شیوهای دیکتاتوری عمل میکند. در حالیکه علوم انسانی در دانشگاههای ما کاربردی ندارد.
فیاض ادامه داد: بزرگترین نرم افزار، قدرت است که به واسطه آن میتوان به پیشرفت رسید. گفتمان از جمله پیشرفتهای ارتباطی است که لازمه اجرای آن نیز، قدرت است اما متاسفانه، ما از وجود آن محروم بوده و این کمبود منجر به پیچیده شدن امور شده است. در سینما و تلویزیون ما، قدرت معنای تعیین و تکلیف به خود گرفته و افراد را ملزم به انجام برخی وظایف کرده است. برنامه سازی صداو سیما نمونهای بارز این نگاه است که مدیران به واسطه قدرتی که دارند ما را نوکر خود حساب میکنند و برایمان تعیین و تکلیف میکنند. از طرفی دیگر، دانش آموختههای ما که عاملی برای قدرت هستند، با وجود تحصیلات آکادمیک توانایی بهرهمندی از تحصیلات دانشگاهی خود را نداشته و با بیدرایتی خود بر این بیقدرتی دامن میزنند.
وی یادآور شد: فعال بودن سینما مایه حیات آن است و اهمیت آن در همه ابعاد، تا مرز امنیتی کشورها هم، پیش رفته است. تام کروز بازیگر آمریکایی، نمونهای از تاثیر سینما در ابعاد سیاسی کشورها است که با نقش آفرینی در فیلمهای امنیتی، خط و مشی خاصی را دنبال میکند. فیلمهای پنتاگونی نیز از جملهها ژانرهایی است که تنها با حفظ ظاهر به مسائل امنیتی آمریکا مراجعت کرده و پیامهایی متناسب با سیاستهای این کشور را منتقل میکند. این در حالی است که در سینمای ما مباحثی درباره قدرت CIA و تاثیرات آن بر خاورمیانه و تصمیمات مملکتی وجود ندارد و باید فضایی برای اینگونه موضوعات در ابعاد تولیدات تلویزیونی و سینمایی تعریف شده و نسبت به این مغفولات اقدامی جدی صورت گیرد.
این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: برخی توییترهای بازیگران ما مضمونی فراماسونری دارد که این امر مایه خفت سینمای ایران بوده و نمیتوان آن را تنها اشتباه یک هنرمند معرفی کرد چرا که اصولا سازمان صدا و سیما سیاست فراماسونری را دنبال کرده و وضعیت امروز آن بر گردن مدیران این مجموعه است. نشاندن افراد نالایق و بیمهارت بر صندلیهای مدیریتی وضعیت اسف باری را برای کشور رقم زده است.
وی اظهار داشت: سینما هنر هفتم و آخرین هنر است و تا حدی جامع و کامل است که جایی برای فکر کردن باقی نمیگذارد. پس، سینما ایدئولوژیک بوده و محور اصلی قدرت محسوب میشود. این درحالی است که اقتدار آمریکا، سینمای این کشور را نیز قدرتمند کرده و در فیلمهای مبتذل و حتی ارزشی آن هم نمودی ملموس پیدا کرده است.
فیاض یادآور شد: سینما محدودیت ندارد و باید به همه موضوعات در قالب فیلم بپردازد چرا که اگر جای برخی از موضوعات را در این عرصه خالی کنیم، محصولات ضد ارزشی خارجی این خلا را پر کرده و منجر به مدیریت سینمای غرب بر ما میشود. فیلم تایتانیک، نمونه بارزی از رهبری فرهنگی آمریکا بر سایر کشورها است. بنابر این اگر سینما وارد قدرت نشود، عملا نابود شده و نمودی از دوران مخملباف دوم را پیشرو خواهیم داشت.
وی درباره سیاستهای آمریکا در مواجهه با مخاطب بینالمللی گفت: آمريكا هيچ وقت جامعه شناسي و علوم اجتماعي را نپذيرفت و به جاي آن روان شناسي را قبول كرده و جايگاه فرد در جامعه را جايگزين جامعه مشتمل از فرد كرده است. مردم این کشور نیز، تحت تاثیر سیاستها، در سن نوجواني متوقف شده و بر منوال اين دوران حركت و به حيات خود ادامه میدهند. مسئولان آمریکایی با محدود کردن فضاي نقد اجتماعي، بر ماندگاری اين سيستم و ادامه روند سیاستها تاکید میکنند.
وی ديپلماسي و فرهنگ را دو معناي جداگانه میداند که در كنار هم محتوايي ارزشمند را میسازند. اين درحالي است كه در زمان وزارت دكتر ولايتي، زمانی که براي اولين بار از واژه ديپلماسي فرهنگي استفاده كردم با تمسخر عده اي از مسئولان بيسواد رو به رو شدم.
وی عدم وجود سواد رسانهاي را يكي از بزرگترين مشكلات ایران دانست و عنوان کرد: سانسور به معنای ضعف است و اعمال آن در ماهواره و اينترنت هم كاملا احمقانه است. سانسور در سلسله فعالیتها، نهايتا به نتیجهای ويرانگر در جامعه میرسد و متاسفانه، مسائلی نظیر روابط خصوصي زن و شوهرها را نيز به كف خيابان كشانده است. مسئولان ما خيال میكنند اگر چشم بندی براي مخاطب بگذارند كسي متوجه مفاهیم نمیشود در حاليكه مخاطب براي ديدن همه چيز فراتر از سانسور پيش میرود.
اخفای مشکلات اخلاقی سقراط در پس فلسفه
این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: قطعا، دیپلماسی در همه ابعاد زندگی وجود دارد و نداشتن آن كاملا احمقانه است. مرده شور اين تمدن را ببرند كه در حال خفه كردن ما است و زندگي را به روال تكراري رسانده است. ما در سينما همچون جاده ابريشم در مسير اشتباه حركت میكنيم. چرا که تصور میکردیم تاریخ ما به جاده ابريشم گره خورده است در حالیکه این تاریخ متعلق به دو دوره مغول و اسكندر مقدوتي بوده و ما نوكر اروپا بودهایم. پس تمدنی برای ما نيست و نباید به این ذلت افتخار کنیم. واقعيت دیگری در این زمینه وجود دارد که بر روابط ما با کشورها تاکید میکند. واقعیت فلاسفه یونان چیزی دیگری است. به عنوان مثال سقراط مشکل اخلاقی و جنسی داشته است تا جایی که اعدامش میکنند. افلاطون هم همین مشکل را داشته است. ولی چگونه تصویری از تاریخ یونان و فلاسفه شان در ذهنمان نقش بسته؟ قطعا، ما بدون افغانستان و عراق به جايي نمیرسيم و بايد از لحاظ تمدني از اين كشورها پيشي بگيريم و اگر نه از لحاظ امنيتي دچار مشكل میشويم. مسئولان نمیدانند كه در ديپلماسي ما عراق، كويت و افغانستان اهميت و نقش به سزایی دارند.
وی ادامه داد: برای موفقیت ديپلماسي فرهنگی باید به همه ابعاد ادبيات، هنر و فلسفه توجه شود. اگر در ديپلماسي از متن به مفهوم برسیم همه مشكلات حل میشود. بسیاری از مشکلات ما ریشه در عدم شناخت ما از غرب دارد. این درحالی است که زن در يونان به برده داری گرفته میشود اما اینگونه موضوعات در فیلمهای انان جایگاهی ندارد و به اين موضوعات تا به حال پرداخته نشده است. ما اگر غرب را به غرب و ايران را به خود برگردانيم همه چيز درست میشود. بدون ايران ما غرب را نمیشناسيم و بدون غرب ايران را نخواهيم شناخت، و در هر دو موضوع بدون بررسی اسلام به نتیجهای نخواهیم رسید.
سینما مسیری برای پیشرفت در ایران
فیاض گفت: بدون سينما، ايران هيچ پيشرفتي نخواهد داشت. در حالیکه ما متفكرين پشت سينما را نمیشناسيم و با رفتارهای منفعلانه مسئولان در کشور، منجر به بروز مشکلات امروز سینمای ما شده است در شرایطی که صورت خارجي همه اشيا هنر است و هنر هفتم ما نیز سينما است که تكنولوژي، پيشرفت و امپراطوري و غيره را شامل میشود.
وی اظهار داشت: مهمترين عامل گذشته و تاريخ است كه فرهنگ را میسازد. اگر رسانه نتواند گذشته را به آينده ببرد حتما آينده را ويران میكند در حالی که اين تفکر حيثيت منافع ملي آمريكا و اروپا است و عاملي براي سازندگي آينده است.
مهندسی فرهنگی عاملی برای پیشرفت سینما
محمدرضا شرف الدین تهیه کننده سینما در این نشست ضمن تاکید بر تمدن غنی ایران گفت: سیاستهای سینمای ما نیاز به هدف گذاری و ارائه راهکارهای جدیدی برای پیشرفت دارد. ما از مهندسی فرهنگی غافل بوده و مدیریتی بر منابع مختلف اقتصادی و نیروی انسانی وجود نداریم. با وجود فرهنگ و تمدن غنی و با قدرت، به لحاظ بهره مندی از افکار و اندیشههای دینی و اعتقادات به صورت کلی عمل میکنیم. در این راستا با غفلت از نهادینه کردن آنها، در بسیاری از زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره با خلا روبرو شده و ادامه حیات مشکل ساز شده است.
وی افزود: دیپلماسی فرهنگی، فن مدیریت تعامل با جهان خارجی در عرصه فرهنگی است و نیاز ما به مدیریت تعاملات فرهنگی با دیگر کشورها را نشان میدهد. مجموعههای فرهنگی نظیر حوزه هنری باید میزان تعاملات ما با جهان خارج را بررسی و بهره برداری از این اصل مهم را مورد پیگیری قرار دهند.
شرف الدین خاطرنشان کرد: دیپلماسی فرهنگی با قدرت معنا پیدا کرده و قطعا بدون آن به سینمای پیشرفتهای نخواهیم رسید. در هر زمینه ای که قدرت وجود داشته، عملکردهای خوبی صورت گرفته است. نظیر انرژی هستهای، پیش از مذاکرات برجام. موضوعات بسیاری در 40 سال تعاملات ایران و جهان نیاز به برون نمایی و اظهار دارد که سینما تنها راه بروز آن است.
این تهیه کننده سینما، تصریح میکند: متاسفانه، برخی فیلمسازان ما برای کپی برداری از فیلمهای کشورهای حتی جای دوربین را عوض نکرده و به بازنمایی کامل این آثار میپردازند و با کمال افتخار نسبت به خلق اثر خود ادعای نوآوری دارند.
مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس ادامه داد: مرور موفقیتها و کم و کاستیهای گذشته در حوزه دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره میتواند راهکاری برای بهبود این وضعیت باشد. از طرفی دیگر، شناسایی دیپلماتها و بررسی محتوای مناسب فیلمهای راه یافته به عرصه بینالمللی عاملی برای ممانعت با سیاه نماییهای رایج در این آثار است؛ چرا که معرفی دیپلماسی فرهنگی، جمهوری اسلامی را به چالش کشانده و فیلمسازان را به ساخت فیلمهای مورد پسند جشنوارههای خارجی ترغیب کرده است. در این شرایط فیلم سازان بنابر سیاستهای مدون و از پیش تعیین شده حرکت میکنند و به افکار و اندیشهها جامه عمل میپوشانند. اساسا، برخی افراد ترجمان زبان بیگانگان محسوب میشوند و تابع خط و مشی مستقیم و غیرمستقیم کشورهای دیگر بوده و اصول فرماسونری را به عرصه فرهنگی ما میکشانند. ادله لازم برای اثبات این امر نیز، در بسیاری از جشنوارههای فیلم خارجی وجود داشته و حتی با انتخاب ریاست جشنوارهها، تعیین راهبردها و رویکردهای فرماسونری جشنواره فیلم کن نیز تناسب بسیاری دارد.
به گفته وی، جشنواره فیلم فجر به عنوان بزرگترین رویداد هنری کشور که بستری برای نمایش و ارائه فیلمهای انقلابی و ارزشی است، امروز از این فضا به دور مانده است در حالی که نامگذاری آن نیز به رویداد بزرگ انقلابی اشاره دارد. جوایز اهدا شده در این جشنواره نیز جای بحث بسیاری دارد.
این تهیه کننده سینما معتقد است سینما به عنوان یک ابزار امنیت ملی مهم تلقی شده و عاملی برای تعاملات امنیتی ما با دنیاست که در چارچوب قدرت معنا میگیرد. در این میان نظام نیز در ایجاد قدرت اجتماعی تا حدی موفق بوده است. کشورهایی چون افغانستان و عراق به علت نداشتن سینما از لحاظ دیپلماسی فرهنگی به پیشرفت خوبی نرسیده اند. با این وجود آثارخوبی از این کشورها در جشنوارههای بینالمللی وجود دارد که بسیاری از کشورهای سینمادار نظیر ایران، با وجود صرف هزینههای مربوط به آن، به نتیجه قابل توجهی در حوزه دیپلماسی فرهنگی نرسیدهاند.
موفقیت سیاست خارجی در گروی بها به سینما
وی یادآور شد: ما به حضور در جشنوارههاي مختلف نياز داريم ولي سياست گذاري خاصي در اين زمينه نداريم.
سياست خارجي ما براي موفقيت نياز به سينما دارد. آمريكا در همه جاي دنيا سينمايي براي اكران فيلم دارد. چندين هزار كيوسك روزنامه فروشي اجاره دارد و ما از اين زمينههاي فرهنگي عقب ماندهایم.
یزدان عشیری،در این برنامه با اشاره به اهمیت موضوع دیپلماسی فرهنگی در سینما گفت: یکی از موضوعات مفقوده سینما، فقدان بررسی محتوای برنامههای تلویزیون و سینما و تاثیر گذاری و نسبت آن با منافع ملی و دیپلماسی فرهنگی است و از افق هدفمند در این زمینه غافل بودهایم. این در حالی است که با نیم نگاهی به سینمای غرب وهالیوود، شاهد توجه جدی به مقوله دیپلماسی فرهنگی و رسانهای در سینما و تاثیر گذاریاش بر مخاطب هستیم.
قدرتهالیوود، ارتش آمریکا را حریف است
وی افزود: جا دارد اشارهای به جمله ماندگار مرحوم کیارستمی کنم که مفهوم رسایی از دیپلماسی سینمای غرب در آن است. میگوید: «هالیوود از ارتش آمریکا هم قدرتمندتر عمل میکند» این روند در همه دورههای تاریخ سینمای آمریکا از دوران جنگ با آلمان و ژاپن تا جنگهای سرد و جنگ به اصطلاح با تروریسم میبینیم.
عشیری خاطرنشان کرد: وزارت امور خارج آمریکا با ایجاد اتاق فکر در کمپانیهای فیلمسازی، در پی برنامههایش از سینماست. در حالیکه ما فاقد این اتاق فکر برای برنامههای دیپلماتیک و استراتژیک مان هستیم. معتقدم نسبت سینمای ما با مقوله دیپلماسی فرهنگی و حفظ منافع ملی در نظام جامعه بینالملل، نیاز به تحلیل و بررسی دارد تا ریشه غفلتهای موجود در این عرصه شناسایی و جبران شود.
سیدمحمد حسینی، با اشاره به نقصان محتوایی فیلمهای راه یافته به جشنوارههای خارجی خاطرنشان کرد: نوع رفتار ما در قبال فرهنگ و خواستگاه کشورمان نیاز به تحقیق و پژوهشهای غیرمتعارف ندارد و برای رسیدن به جمع بندی کافی است نگاهی به تولیدات راه یافته در چند سال اخیر به جشنوارههای خارجی انداخته شود.
به گفته وی، سینمای ما مملو از آثاری است که با رویکرد جشنواره ای ساخته شده و به دنبال کسب جوایز و مطرح شدن در عرصه بینالمللی هستند. معتقدم این آسیبی جدی است. همچنین، استفاده از عوامل خارجی در تولید آثار شکل دیگری از آسیب است که سازندگان آثار با انگیزههای مختلف اقدام به کارگیری دافهای خارجی میکنند.
وی یادآور شد: ما تاکنون ورود جدی ای به عرصه اکران بینالمللی نداشتهایم و دستورالعمل و نظام حقوقی تبیین شدهای هم به منظور نحوه تولید فیلمها و شرایط اکران آن در عرصه بینالمللی وجود ندارد. نبود نظام حقوقی روشن در کشور، عرصه را برای ساخت آثار مشترک با دیگر کشورها تنگ کرده و ما را از این پیشرفت محروم کرده است در این میان حرکت به سمت آرمانهایهالیوود سیاستهای ما را با تحولات متناقضی روبرو میکند.
حسینی، نداشتن رویکرد مناسب برای تولید آثاری شگفت انگیز به منظور اکران در عرصه بینالمللی را از دیگر معضلات سینمای ایران خواند و افزود: در قبال کشورهای خارجی از تصورات خوبی نسبت به تولیدات سینمایی برخوردار نیستیم در حالیکه از لحاظ پتانسیلهای سینمایی از دیگر کشورها عقب نبوده و از نظر مهارت و توانایی، از فیلمسازان خوبی برخورداریم که حیرت بسیاری از فیلمسازان خارجی را هم برانگیخته است. ضعف ما در سینما در نظام مدون حقوقی است که این وظیفه برگردن سینماگران نبوده و به نظام آموزشی برای ارائه راهکار مناسب، وزارت امور خارجه جهت تعیین دیپلماسی عمومی و برقراری این کرسیها و تفکر به ساز و کارها بر میگردد تا با تعامل با نهادهایی نظیر حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به آن مبادرت شود.
این منتقد و کارشناس سینما اظهار داشت: فیلمی نظیر «بچههای آسمان» صرفا مفهومی امروزی ندارد و گویای مفهومی انسانی است. اهمیت علوم انسانی در این است که از کالبد موضوع خارج شده و مفهومی انسانی را به مخاطب ارائه دهد. دیپلماسی فرهنگی زمانی نتیجه مثبتی دارد که منجر به شناخت درست ماهیتی انسان شود و محتویات را با همان مفاهیم انتقال دهد.
وی يكي از شیوههای توسعه ارتباط فرهنگي را جشنوارههاي بينالمللي دانست و عنوان کرد: از شروع جريان سينما در آمريكا، بر سيطره اكران فيلمها تاكيد شده و اجازه نفوذ به سيطره اكران در دنيا را به هيچ كشوري نمیدهند. آمريكاييها در برههاي متوجه قدرت روس و ايتاليا شده اند ولی با هوشمندی آنها را به زير سايه خود بردهاند. در اكثر جشنوارههاي دنيا سياست گذاريها تحت سلطه آمريكا هدايت میشود. از سوی دیگر، با اختصاص امكانات، موتور قصه گويي سينماهای فرانسه، ايتاليا و آلمان را خواباندند. جريان قصه گويي، مجدد در حال احيا است و اگر سينماي ايران میخواهد از فضاي مهلك امروز خود جان سالم به در برد بايد خارج از فضاي مديريتي، به سنت قصه گويي خود باز گردد.
امیر رضا مافی منتقد سینما، از دیگر میهمانان این نشست با اشاره به عدم دستیابی به مرحله گفتمان و دیالوگ در فرهنگ ایران گفت: ما چیزی به نام گفتمان انقلاب فرهنگی نداریم.
مافی عنوان کرد: همه جهان متاثر از سینما است و به طور کلی سینما بازسازی یک جهان در برابر یک مخاطب است و سینمای غرب نیز از ان قضیه مستثنی نمانده است. در شرایطی که غرب را خوب نخواندهایم، یا به کپی برداری از آن پرداختهایم و یا برعلیه آن پیش رفتهایم و همواره آن را تماشا کردهایم. ما غرب را به خوبی نخواندهایم تا مستقلا از آن هویتی برای خود بسازیم. غرب گرایی، لیبرال سوسیالیستی و غیره تعابیری است که از این عدم شناخت و بیهویتی نشات میگیرد.
وی یادآور شد: تا مدتها وظیفه رسانه بازنمایی جهان حقیقی بوده است. اما برای همه ما مشخص شده است که از سال 70 به بعد، مسیر رسانه دیگر بازنمایی نیست بلکه به وانمایی حقیقت میپردازد. در این حالت حقیقت از بین رفته و کتمان حقیقت را مکتوب میکند. طی 20 سال اخیر این اتفاق از کتمان حقیقت فراتر رفته و حقیقتهای جعلی نیز ساخته میشود و چنان متورم و حجیم میشود که جلوی دید را میگیرد. در واقع امروز، روز کوری و ناشنوایی ما است که با پیشرفت فضای مجازی،تکنیک و تکنولوژی و گذر زمان به اوضاع بدتری رسیده است و ما آن را دوران پسا تکنولوژی مینامیم.
این منتقد سینما معتقد است که سینما در حال حاضر مشغول وانمایی کردن است و این عمل فراتر از بازنمایی است. امروز مبنایی برای اندیشه وجود ندارد و فاقد فلسفه هستیم یعنی ما در فلسفه اسلامی در ملاصدرا باقی ماندهایم و همیشه به عنوان یک ساحت مقدس یک منطقه ممنوعه به آن نگاه کردهایم تا نسخهای از آن را برای جامعه امروز بپیچیم. در حالی که ابتکارات مهمی صورت گرفته، اما آیا تدریس ادله اثبات ملاصدرا در دانشگاه امروز میتواند جوابگوی نیاز ما باشد؟ ما در ملاصدرا ماندهایم و هر چه که از او داریم را برای امروز تجویز میکنیم. در واقع ما حرف جدیدی نداریم و غرب را هم صرفا بد میدانیم. از طرفی دیگر به سراغ دین و اسلام رفتهایم این در حالی است که در سده اخیر مدام مشغول تقلیل دین به شرع بودهایم.
وی خاطرنشان کرد: ما بیشتر مفعول دیپلماسی غرب هستیم. سریال چرنوبیل و فاجعه انرژی هستهای در اوکراین بالاترین مخاطب را امروز به خود اختصاص داده است. چه اتفاقی در این سریال میافتد که موجب وجد و شعف در مخاطب جهانی شده است؟ این فیلم قرائت آمریکا از یک فاجعه است که با ساختار و درام خوبی که دارد بر مخاطب تاثیر شگرف گذاشته است. ما برای معرفی جمهوری اسلامی و انقلاب چه اثری فرهیختهای ساختهایم؟ مدام مشغول معرفی شورای سیاست گذاریهایی هستیم که حرفی برای گفتن ندارند و متاسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ما هم به این فاجعه دچار شده است.
اولویت جوایز اسکار با اقلیتهای سیاه پوست و جنسی
مافی در بررسی وضعیت برندگان اسکار در چند سال اخیر اذعان داشت: اکثریت برندگان اسکار از اقلیتهای سیاه پوست و اقلیتهای جنسی ر ا شامل میشود.
وی عنوان کرد: خارج از مرزها، دیپلماسی فرهنگی نه تنها برای کشور ما معنایی ندارد بلکه حتی پاسخی هم برای یک دانشجوی ایرانی نسبت به این حوزه وجود ندارد چرا که فلسفه، جهان بینی و ایدئولوژی محدود به قدرتی برای آن ساختهاند که از قدرت نظام و حاکمیت نشات میگیرد. ما نمیتوانیم پروژهای به نام دیپلماسی فرهنگی داشته باشیم چرا که این اقدام به عنوان یک امر مستقل، معنایی ندارد. همه نهادهایی که وظیفه دیپلماسی فرهنگی را برعهده دارند، قادر نیستند به عنوان یک پروژه به آن نگاه کنند. احقاق دیپلماسی مناسب فرهنگی مستلزم فلسفه و مبنای هستی است تا جهان بینی مناسبی در این عرصه داشته باشیم.
دین آرتور میلر برگردن اصغر فرهادی/ «فروشنده» تقلیدی تمام عیار از نمایشنامه «مرگ فروشنده»
این منتقد سینما گفت: فروشنده اصغر فرهادي با همه موافقها و مخالفها موفق به كسب اسكار شد. معتقدم كارگردان اين اثر هوشمندي خاصي نسبت به جامعه هدف داشت چرا كه در اين فيلم از المانهايي استفاده كرده كه مخاطب هدف به خوبي آن را درك میكند چون فيلم برگرفته از نمايش نامه مرگ فروشنده اثري انگليسي به قلم آرتور ميلر است و تماما از اين اثر الهام گرفته است. در اين ميان تعجب آمريكاييها نسبت به شخصيت اصلي فيلم فروشنده و تشابه عجيب آن به نمايش نامه مرگ فروشنده ديدني است.
امیر اسفندیاری کارشناس سینمای بینالملل، در باره بازار جهانی فیلم گفت: بنده مدت زیادی در آمریکا زندگی کردهام معتقدم آمریکا تنها کشوری است که از طریق سینما میشناسیم و نمیتوان این عقیده را به همه کشورها تعمیم داد. سینمای آمریکا مونوپل همه کشورها را شامل شده و76 درصد فیلمهای اروپایی را که همیشه سعی دارد در نمایش فیلمهایش خودکفا باشد، در اختیارهالیوود است. کسانی که به دنبال گرفتن بازار جهانی هستند هنوز برداشت درستی از بازار جهانی ندارند. تنها 3 درصد فیلمهای بازار جهانی متعلق به کشورهایی نظیر چین، ایران، هند، کره و ژاپن است. بنابر این، درصد بسیار کمی از بازار به فیلمهای ایرانی تعلق دارد. اگر زمینی را که در آن بازی میکنیم به خوبی بشناسیم قطعا به موفقیتهای زیادی میرسیم اما همینجوری امکان پیشرفتی برای ما در بازار جهانی و دنیا وجود ندارد.
وی افزود: رسانهها در آمریکا بیشترین قدرت تاثیرگذاری را بر مردم جهان دارند و تزریق اندیشه به مردم از جمله وظایف آن است. خودم به عنوان یک ایرانی که اعتقادی به اندیشه آنها نداشتهام بعضا تحت تاثیر رسانههای شان قرار میگرفتم. در ایران موفقترین اتفاق در حوزه دیپلماسی از طریق سینما رخ داده است اما سینمای آمریکا با نشان دادن مباحث اشتباه، بر افکار عموم مردم آمریکا تاثیر گذاشته وتصویر دیگری از ایران را به نمایش میگذارد.
اسفندیاری خاطر نشان کرد: فیلم بچههای آسمان اوجی برای سینمای ایران است چرا که فیلمی ایرانی به بزرگترین کمپانی خارجی فروخته شد که تا قبل از آن فیلمهای کارگردانان به نامی چون کیارستمی به این مرحله نرسیدند. در واقع این فیلم مسیر را برای پیشرفت فیلمهای دیگر هموار کرد. تاثیر حضور فیلمی ایرانی در اسکار تاحدی زیاد است که حتی کسانی را که با نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند را به واکنش مثبت عرق ملی و افتخار آفرینی ترغیب کرده است.
وی اظهار داشت: سینما با وجود همه تبلیغات عجیب توانسته است پنجرهای از فرهنگ اصیل ایران باز کند. نقدهای زیادی به فیلم بچههای آسمان وارد شده که نمادی از فقر و غیره است در حالی که این فیلم عزت مردم ایران را نشان میدهد. خانه دوست کجاست نیز نمادی ازتعهد یک فرهنگ اصیل است و چه بسا مفاهیم خوبی که تماشاگران خارجی از این فیلم به خود گرفتهاند. ما باید نقدهای خوب را هم شنیده و بعد از آن در جایگاه انتقاد بنشینیم. فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی، یکی دیگر از آثاری است که واکنشهای خوبی را در جامعه غرب به خود دیده و بر ارزشهای مذهبی ما تاکید دارد. بنابراین بسیاری از تفسیرهایی که از فیلمهای ما میشود، کاملا نادرست و اشتباه است. حضور فیلمهای ایرانی در خارج از کشور واکنشهای زیادی را برانگیخته است و در حوزه دیپلماسی از کلیت آن صحبت میکنند. طبیعتا مسائل جزیی تری هم در آن وجود دارد که میتواند تاثیرات بدی داشته باشد اما باز هم دلیل خوبی برای نادیده گرفتن کلیت محسوب نشده و ارزش آن را کم نخواهد کرد.
اسفندیاری عنوان کرد: عدهاي از افراد در ایران بنابر دلايلي غيرمنطقي نسبت به جشنوارههاي خارجي موضع میگيرند در حالي كه با وجود تبادلات سياسي صرفا نمیتوان اين گونه جشنوارهها را با ديدگاهي صرفا سياسي نگاه كرد در جشنواره فيلم كن «فيلم زير نور ماه» به خوبي درخشيد در حالي كه بسياري از منتقدان تصور راهيابي اين فيلم به جشنواره كن را محال میدانستند. تاكنون آثار بسيار زيادي با محتواهاي مختلف موفق به حضور در جشنواره فيلم كن شدهاند براي نمونه میتوان به فيلم «گاوخوني» اشاره كرد.
این کارشناس سینمای بینالملل ادامه داد: در جشنواره فيلم برلين كه محتوايي كاملا سياسي دارد بسياري از فيلمهاي خوب ديده شده است. در حال حاضر سينماي اسرائيل به تقليد از سينماي ايران میپردازد و چه بسا از آثاري كه بر عليه خودشان است نيز اقتباس كردهاند. در سينماي آمريكا نيز كليتي وجود دارد كه همه مضامين و سياستهاي خود را به همه نقاط دنيا منتقل میکند و در حيطه تاثيرگذاري بر مخاطب تا كنون بسيار موفق بوده است اما سينماي آمريكا كاملا مستقل و بدون تاثير گذاري از ديگر كشورها عمل میكند.
سینما مهمترين اتفاق در حوزه ديپلماسي فرهنگي
وی اذعان داشت: من قبول دارم که هر جشنواره فيلمي به دنبال پرورش مقاصد خود است و براي حضور در اين عرصه بايد قوانين حاكم بر جشنوارههاي بينالمللي فيلم را به خوبي بشناسيم و به گونهاي بازي كنيم كه از فرصتهاي اين جشنوارهها استفاده شده و در عين حال از مقاصد و هدف خود در فيلم غافل نمانيم. بايد حواسمان باشد كه صرفا براي جلب رضايت بانيان جشنوارههاي خارجي، محتوا و مضمون را بيگانه با معيارهاي فيلمسازي كشور خود نكنيم. سينمای جنگ ما با همه دنيا متفاوت است. از فيلم «ديده بان» تفاسير زيادي شده است. ما در سينماي ايران يك يا دو مورد فيلم خوب نداريم و تاكيد میكنم مهمترين كاري كه در حوزه ديپلماسي فرهنگي اتفاق افتاده، سينما بوده است.