«سلام فرمانده‌»ای به وسعت یک ایران

بالاخره، ساعت ۱۸:۴۰ به وقت ایران، سلام فرمانده‌ای رثا در ورزشگاه ۱۰۰ هزار نفری آزادی خوانده و ابعادش در رسانه‌های دنیا شنیده شد. رسانه‌هایی که هم و غمشان در این روزها نادیده گرفتن وحدت ملی ایرانی‌ها بود‌.


سمیه دهقان‌زاده :«سلام»، این واژه دلچسب دیدارها، کلامی مقدس است و از اسماء خدا و سلام بر شما، یعنی من از خدا برای شما سلامتی طلب می‌کنم. سلام‌کننده به مخاطبش اعلام می‌کند که من با شما در سلم، آرامش، صلح و امنیت، محبت، برادری هستم و از طرف من به شما تعدّی و حق‌کشی انجام نخواهد شد.

سلامی که همیشه آغازگر است، چه در مواجهه نخست، چه پایان هر نماز. و این روزها سلامی از جنس حب در بستر موسیقی، سرودی شده که همه جا به گوش می‌رسد، مرد و زن، بزرگ و کوچک، دانش آموز و‌ دانشجو با هر نظر و فکر و رویکردی، برایشان نوعی عاشقی است زمزمه و خواندن «سلام فرمانده».

«سلام فرمانده‌»ای که مدتی است، تبدیل به پویش شده است و اشتیاق همخوانی دهه هشتاد و نودی‌ها را شاید بتوان نقطه قوت آن خواند، و اما در هفته پایداری و پنجم خرداد ۱۴۰۱، ورزشگاه آزادی به چشم دید، زن و مرد، پیر و جوان، از نوزادان تا بزرگسالان، همگی آمده بودند تا در کنار هم، «سلام فرمانده» سر دهند.

 بیایید با هم گوشه‌هایی از این رویداد خاص را به تماشا بنشینیم.


در استادیوم آزادی جای سوزن انداختن نبود
 
 از ساعت ۳ بعد از ظهر که درهای ورزشگاه آزادی باز شد، جمعیت منتظر به داخل سرازیر شدند، آنقدر استقبال زیاد بود که وعده ساعت ۵ برای همخوانی سرود به دو ساعت بعد موکول شد. دقیقه به دقیقه آدم‌های بیش‌تری بودند که می‌آمدند آنقدر که دیگر جا خالی نبود و گفتند فقط پذیرای ثبت‌نام کرده‌ها در سامانه هستیم و این بار سکوها و پله‌ها سراسر پر از مردم شد.

عشق جانم امام زمانم روی پیشانی کودکان
 پرچم‌های کوچک ایران در دست‌ها، سربندهای عشق جانم امام زمانم روی پیشانی کودکان، نقاشی پرچم سه رنگ روی صورت بچه‌ها، دختران و پسرانی که با لباس فرم مدرسه آمده بودند، خواهران کوچک روی دوش بردارهای بزرگتر، جمع‌های خانوادگی، دبستانی‌هایی با پدر و مادرهایشان، دخترانی چادر به سر و مادرانی با پوشش متفاوت، نوزادانی در آغوش مادر یا پدر انگار آمده بودند غریو وحدت سر دهند.

پسران دهه نودی با لباس‌ منقش به تصویر حاج قاسم در جای جای ورزشگاه به چشم می‌خورد، آنها که لباس‌شان عکس سردار دل‌ها را نداشت هم عکس‌‌هایش را در بر گرفته بودند. دخترکانی با چفیه یا روسری های رنگی. دختر و پسر بیت های مربوط به حاج قاسم و دهه نودی‌ها را مدام مرور می‌کردند و لبخند می‌زدند.

«ای لشکر صاحب الزمان»

 اجتماعی که از «ای لشکر صاحب الزمان» تا سرودهای مذهبی چون مداد رنگی همراهی و همخوانی کم‌نظیر داشت و صدالبته حضور بانوان در ورزشگاه آزادی، آن هم در امنیت و آرامش در کنار مردان هم کم نظیر بود و امیدبخش در تماشای خانوادگی فوتبال در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی.

پشت درهای بسته هم سرود را سر دادند

 و جماعتی که کوله به دوش و مسافر بودند، عزم جزم کرده بودند برای حضور. و عده‌ای که دیر و دور شده بود و حالا پشت در ورزشگاه آزادی مانده بود. برای آن‌ها هم فکری شد و با نمایشگرهای بزرگ همراه جمعیت داخل سرود را خواندند و چه زیبا بود شور و شوق سربازی که با همه وجودش و بدون هیچ ژست و ادا، پشت درهای بسته ورزشگاه، سلام فرمانده سر می‌داد.

۱۰۰ هزار نفر با هم یکصدا شدند

نقد هنری سرود و وزن و قافیه و مشکلات دیگر سرود یک طرف، همخوانی بیش از ۱۰۰ هزار نفر با سلام فرمانده و تحمل نگهداری چند ساعته نوپایان و کودکان در جایی مثل و ورزشگاه آزادی و همچنان لبخند بر لب داشتن یک طرف.

غم مردم آبادان هم زنده بود

 غم مردم آبادان آن هم در دهه مقاومت، در آستانه سالروز شهادت امام صادق (ع) بودن، همه در این همخوانی لحاظ شده بود و قیام و  سلام صد هزار نفر بر امام زمان بالاتر از همه آن‌ها.

- و بالاخره، ساعت ۱۸:۴۰ به وقت ایران، سلام فرمانده ای رثا در ورزشگاه ۱۰۰ هزار نفری آزادی خوانده و ابعادش در رسانه‌های دنیا شنیده شد. رسانه‌هایی که هم و غمشان در این روزها نادیده گرفتن وحدت ملی ایرانی‌ها بود‌.

استادیوم آزادی را مرتب تحویل دادند

  بسیاری از روحانیون تا مردم عادی، بزرگ‌ و کوچک با سلام نظامی سلام فرمانده سر دادند و عده‌ای که نتوانسته بودند بیایند،  پخش زنده تلویزیون نور امیدشان بود و بچه‌هایی که خیره به نمایشگر، با همان زبان شیرین کودکی سلام فرمانده سر می‌دادند.

 همخوانی‌ها که تمام شد، دهه هشتاد و نودی‌ها، خودجوش شروع به نظافت صندلی‌های ورزشگاه کردند و‌ این خود سلامی دوباره به فرمانده بود سلامی از جنس شور و‌شعور.

وحدتی که همدلی را فریاد می‌زد

 در اتمام برنامه خیابان‌ها شلوغ تر از آن شده بود که فکرش را می‌کردیم. اتوبوس‌ها آمده بودند تا مردم را سوار کنند. در بیرون ورزشگاه، همه مدلی ماشین به چشم می‌خورد، از خودرو بنز گرفته تا خودروهای وطنی. خیلی از سواره‌ها می‌ماندند تا به  پیاده‌ها کمک کنند اغلب بچه به بغل‌ها  با با اصرار  سوار می‌کردند.


و این سلام‌ها و آمدن‌ها و رساندن‌ها، برگی از تاریخ این سرزمین است که می‌توان با وجود همه تفاوت‌ها به آن افتخار کرد.
انتهای پیام/

منبع:فارس


کد خبر : 67244 || تاریخ : ۱۴۰۱/۰۳/۰۶ || دسته بندی : زنان ،جوان و خانواده