چرا اهمیت انتخابات در ایران، محدود به داخل ایران نیست؟ این پرسش را میتوان بهگونهای دیگر هم مطرح کرد: چرا در طول ۴۵ سال گذشته، کشورهای بسیاری خصوصاً غربیها، تلاش داشته و دارند در انتخاباتهای ایران اثرگذار باشند و برای آن هزینه میکنند؟ فارغ از لزوم توجه به جنبههای مداخلهگرایانه این رویکرد غربیها و میزان احترام آنها به حقوق اساسی ملتها، پرداختن به این پرسش، موارد مهم دیگری را هم روشن میکند.
چرا اهمیت انتخابات در ایران، محدود به داخل ایران نیست؟ این پرسش را میتوان بهگونهای دیگر هم مطرح کرد: چرا در طول ۴۵ سال گذشته، کشورهای بسیاری خصوصاً غربیها، تلاش داشته و دارند در انتخاباتهای ایران اثرگذار باشند و برای آن هزینه میکنند؟ فارغ از لزوم توجه به جنبههای مداخلهگرایانه این رویکرد غربیها و میزان احترام آنها به حقوق اساسی ملتها، پرداختن به این پرسش، موارد مهم دیگری را هم روشن میکند.
۱- انقلاب اسلامی ایران از همان بدو شکلگیری، هندسه قدیمی و دوقطبی حاکم بر جهان را تحت تاثیر قرار داد. فضای سومی که انقلاب اسلامی ایران در منطقه و جهان سردمدار آن شد، اجازه نداد طرحها و اقدامات کشورهایی که منافع خود را از استعمار و استثمار سرمایههای مادی و انسانی دیگر کشورها تامین میکردند، به سرانجام برسد. واضح است این قبیل کشورها که استمرار تامین منافع خود را در خطر میدیدند و میبینند، به هر دستاویزی بخواهند از قدرت ایران بکاهند. تلاش برای مداخله در انتخابات، از بهترین شیوههایی است که میتواند قدرت جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر منفی قرار دهد.
۲- سابقه تمدنی و موقعیت خاص جغرافیایی - سیاسی کشور ما، غرب را به ایران حساس کرده است. استقلال ایران که مدیون انقلاب اسلامی است، مسیر برآوردن طمعهای غرب و شرق علیه ایران و ایرانیان را مسدود کرده است. ایرانِ اکنون، کشوری است که دیگر مثل پیشاز سال ۱۳۵۷، مطلوبیتهای غرب و شرق را جایگزین منافع ملت خود نمی-کند. چند قرن سابقه تاریخی ایرانِ بزرگی که در خدمت اغراض غرب و شرق بوده است، هنوز از ذهن برخی از سیاستمداران این کشورها پاک نشده است. از این منظر، تلاش برای مداخله در انتخابات ایران و هزینههای میلیارد دلاری برای آن، یک اعتراف ضمنی و غیرقابل انکار دارد: فرهنگ غنی، تمدن دیرینه و ژئوپولیتیک منحصربهفرد ایران، اجازه نمیدهد کشورهای تمامیتخواه و استعمارگر، انتخابات کشور ما را به حال خود رها کنند.
۳- چندجانبهگرایی اکنون به یک روند غالب در فضای سیاسی منطقه و جهان تبدیل شده است. ساختار جدید قدرت، از بسیاری از کلیشههای نظم سابق قدرت در جهان عبور کرده است. تقویت روزافزون معاهدات دو و چندجانبه، دلارزدایی و اعتبارزدایی از نهادهای بینالمللیای که در جهت برآوردن منافع چند کشور خاص اقدام میکنند، از جمله مؤلفههایی است که ثابت میکند نظم نوین در جهان شکل گرفته و درحال بسط است. ایران در این نظم نوین، یک کنشگر فعال و جلودار است. از این نظر، انتخابات، گفتمان و عملکرد سیاسی در ایران، اثرات متعدد منطقهای و بینالمللی دارد. این ادعا پربی راه نیست: انتخابات ایران، آبشخور تحولات منطقهای و در مواردی تاثیر و تأثرات جهانی است. مداخله غرب در انتخابات ایران، بهمعنای مداخله در سرچشمه تحولات منطقهای و جهانی، در جهت حفظ منافع هژمونی سابق و البته رو به اضمحلال قدرت در جهان است. ایرانیان، خصوصاً در ۴۵ سال گذشته ثابت کردهاند مداخلات خارجی را در امور خود برنمیتابند.